روزی مجمعی آراسته شد و در آن جمعی نشسته یکی از آنان که در صدر مجلس نشسته بود آغاز نصیحت و موعظه کرد .در اثنای گفت و گو گفت که: به جان آمدم از بس که زحمت  کشیدم و کار کردم و شکم خورد! یکی از حاضرین که در پایین مجلس نشسته بود گفت :آقای من خوب حالا امر را مدتی برعکس کنید.واعظ گفت چه کنم؟ گفت شکم کار کند وشما بخورید.